گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
. آیه (مال و فرزندان ناصالح در روز قیامت خاصیتی براي والدین ندارند)
اشاره



وَ لا تُخْزِنی یَوْمَ یُبْعَثُونَ و مرا در روزي که مردم مبعوث میشوند، شرمنده و رسوا مکن. ( 87 / شعراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
شرمساري) است که یا از ناحیه خود ) « شکست روحی » به طوري که راغب در مفردات گوید به معنی « خِزْي » از ماده « لا تُخْزِنی »
انسان است که به صورت حیاء مفرط جلوهگر میشود و یا از ناحیه دیگري است که بر انسان تحمیل میکند. این تعبیر از ناحیه
ابراهیم، علاوه بر این که درس و سرمشقی است براي دیگران، نشانه احساس مسؤولیت و اعتماد بر لطف پروردگار است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
این بیان ابراهیم نیز برخاسته از اوج بندگی و فروتنی و عشق به آفریدگار تواناي هستی و وا نهادن همه کارهاي خود به اوست و
صفحه 166 از 369
گرنه همانگونه که گذشت پیامبران از مقام والاي عصمت برخوردارند و گناه و لغزشی ندارند تا از بارگاه او این گونه تقاضا
( کنند. (صفحه 248
268 . آیه
اشاره
یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ در آن روزي که مال و فرزندان سودي نمیبخشد. ( 88 / شعراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در حقیقت این دو سرمایه مهم زندگی دنیا، اموال و نیروهاي انسانی در آنجا کمترین نتیجهاي براي صاحبانش نخواهد داشت و به
طریق اولی سایر سرمایههاي این جهان که در رتبههاي بعد از این دو قرار دارند سودي نخواهد بخشید. بدیهی است منظور در اینجا
از مال و فرزندان، مال و فرزندانی نیست که در طریق جلب رضاي خدا به کار گرفته شده باشند، بلکه تکیه روي جنبههاي مادي
مسأله است، منظور این است که سرمایههاي مادي در آن روز مشکلی را حل نمیکند، اما در صورتی که در طریق اطاعت فرمان
محسوب میشوند. « الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ » پروردگار قرار گیرند سرمایه مادي نخواهند بود، رنگ الهی و صبغۀ اللّه به خود میگیرند و
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
روز رستاخیز، همان روز سرنوشت سازي است که نه داراییهاي بسیار براي انسان سودي میبخشد و نه فرزندان بیشمار؛ چرا که
آنها نمیتوانند براي کسی کاري انجام دهند و کسی به وسیله آنها نمیتواند از کیفر کارش نجات یابد. مگر کسانی که با قلبی
( پاك و پاکیزه از شرك و کفر به پیشگاه خدا بار یابند. (صفحه 249
269 . آیه
اشاره
إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید. ( 89 / شعراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
و به این ترتیب تنها سرمایه نجاتبخش در قیامت، قلب سلیم است (سالم از هر گونه شرك و کفر و آلودگی به گناه)، چه تعبیر
جامع و جالبی؟ تعبیري که هم ایمان خالص و نیت پاك در آن وجود دارد و هم هر گونه عمل صالح، چرا که چنین قلب پاکی،
ثمرهاي جز عمل پاك نخواهد داشت و به تعبیر دیگر همانگونه که قلب و روح انسان در اعمال انسان مؤثر است اعمال او نیز
بازتاب وسیعی در قلب و جان دارد و آن را به رنگ خود (خواه رحمانی یا شیطانی) در میآورند.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
به باور پارهاي منظور این است که: مگر کسی که با دلی پاك و پاکیزه از گناه و تباهی وارد صحراي محشر گردد، چرا که هر
صفحه 167 از 369
گناهی با نیت قلبی انجام میپذیرد، و روشن است که اگر دل و قلب انسان پاك و پاکیزه باشد دیگر اعضا و اندامهاي آن به گناه
آلوده نمیگردند. از ششمین امام نور آوردهاند که: هُوَ القَلْبُ الّذي سَلِمَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا.( 1) منظور از قلب پاك و سالم از گناه، آن
دل و قلبی است که از دنیا دوستی و دنیا طلبی به دور باشد. و نیز بیان پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله این دیدگاه را تأیید میکند
. که فرمود: حُبُّ الدّنیا رأسُ کُلِّ خَطیئَۀٍ.( 2) دوستی دنیا، سرچشمه هر گناه و لغزشی است. ***** 1. بِحارالانوار، ج 70 ، ص 152
( 2. اِحیاءُ علوم الدین، غزالی، ج 3، ص 202 ؛ شُعَبُ الایمان، بیهقی، ج 7، ص 338 . (صفحه 250
270 . آیه (متلاشی کردن پیوندهاي خانوادگی برنامه همیشگی مستکبرین جهان است)
اشاره
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْ عِفُ طائِفَۀً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ فرعون
برتريجویی در زمین کرد و اهل آن را به گروههاي مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی میکشاند، پسران آنها را
سر میبرید و زنان آنها را (براي کنیزي) زنده نگه میداشت، او مسلما از مفسدان بود. ( 4 / قصص)
شرح آیه از تفسیر نمونه
فرعون بنده ضعیفی بود که بر اثر جهل و نادانی شخصیت خود را گم کرد و تا آنجا پیش رفت که ادعاي خدایی نمود. او براي
وَ جَعَلَ أَهْلَها ) « کوشید در میان مردم مصر تفرقه بیندازد » تقویت پایههاي استکبار خود به چند جنایت بزرگ دست زد؛ نخست
شِیَعاً). همان سیاستی که در طول تاریخ پایه اصلی حکومت مستکبران را تشکیل میداده است، چرا که حکومت یک اقلیت ناچیز بر
امکانپذیر نیست. فرعون مخصوصا مردم مصر را به دو گروه « تفرقه بینداز و حکومت کن » یک اکثریت بزرگ جز با برنامه
که بومیان آن سرزمین بودند و تمام وسایل رفاهی و کاخها و ثروتها و پستهاي حکومت در « قِبْطِیّان » ؛ مشخص تقسیم نمود
یعنی مهاجران بنیاسرائیلی که به صورت بردگان و غلامان و کنیزان در چنگال آنها گرفتار بودند. فقر « سِبْطِیّان » اختیار آنان بود. و
و محرومیت، سراسر وجودشان را فراگرفته بود و سختترین کارها بر دوش آنها بود، بی آن که بهرهاي داشته باشند. دومین جنایت
او استضعاف گروهی از مردم آن سرزمین بود، او دستور داده بود که درست بنگرند فرزندانی که از بنیاسرائیل متولد میشوند، اگر
پسر باشند، آنها را از دم تیغ بگذرانند و اگر دختر باشند، براي خدمتکاري و کنیزي زنده نگه دارند. راستی او با این عملش چه
میخواست انجام بدهد؟ معروف است که او در خواب دیده بود شعله آتشی از سوي بیتالمقدس برخاسته و تمام خانههاي مصر را
فراگرفت، خانههاي قِبْطِیّان را سوزاند، ولی خانههاي بنیاسرائیل سالم ماند. او از آگاهان و معبّران خواب، توضیح خواست، گفتند:
از این سرزمین بیتالمقدس مردي خروج میکند که هلاکت مصر و حکومت (صفحه 251 ) فراعنه به دست او است.( 1) و نیز نقل
کردهاند که بعضی از کاهنان به او گفتند: پسري در بنیاسرائیل متولد میشود که حکومت تو را بر باد خواهد داد.( 2) و سرانجام
بعد از « یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ » همین امر سبب شد که فرعون تصمیم به کشتن نوزادان پسر از بنیاسرائیل بگیرد. ولی قرارگرفتن جمله
مطالب دیگري را بازگو میکند، میگوید: فرعونیان براي تضعیف بنیاسرائیل این نقشه را طرح کرده ،« یَسْتَضْ عِفُ طائِفَۀً مِنْهُمْ »
بودند که نسل ذکور آنها را که میتوانست قیام کند و با فرعونیان بجنگد، براندازد و تنها دختران و زنان را که به تنهایی قدرت بر
قیام و مبارزه نداشتند، براي خدمتکاري زنده بگذارند. در مورد این برنامه جنایتبار فرعونیان داستانها گفتهاند، بعضی میگویند:
فرعون دستور داده بود که زنان باردار بنیاسرائیل را دقیقا زیر نظر بگیرند و تنها قابلههاي قبطی و فرعونی مأمور وضع حمل آن
بودند، تا اگر نوزاد پسر باشد، فورا به مقامات حکومت مصر خبر دهند و جلادان بیایند و قربانی خود را بگیرند.
صفحه 168 از 369
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
به مفهوم برتريجویی و بیدادگري است، چنانکه در آیه دیگري میفرماید: تِلْکَ الدَّارُ « عُلُوّ » گروهها، فرقهها و دستهها. واژه :« شِیَع »
الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُ  وا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً (… 3) این است سراي آخرت، که آن را براي کسانی قرار میدهیم که نه
میگوید: فرعون عنصري « قَتادَه » : برتريجویی و بیداد را در روي زمین بخواهند و نه تبهکاري را. در ادامه آیه مورد بحث میافزاید
نژاد پرست و بیداد پیشه بود و میان فرعونیان و بنی اسرائیل بسیار تبعیض روا میداشت؛ گروه دوّم را به کارهاي سخت وامیداشت و
3. سوره قَ َ صص، آیه 83 . (صفحه 252 ) به . جلد 7، صفحه 239 ،« مجمعالبیان » -2 . جلد 7، صفحه 239 ،« مجمعالبیان » -1 *****
ذلّت و حقارت میکشید و ضمن شهروند درجه دوم انگاشتن آنان، امکان رشد و میدان بالندگی را از آنان سلب کرده بود، امّا
گروه نخست را که چاکران و طرفداران بیریشه و بیداد خواهِ خودش بودند، گرامی میداشت و آنان را خودي و انسانهاي درجه
اوّل میشمرد و به آنان میدان میداد. به باور پارهاي منظور این است که، فرعون براي به ذلت کشیدن بنی اسرائیل و تحقیر بیشتر
آنان، و براي اینکه به آسانی بیداد خود را بر آنان تحمیل کند، خود آنان را گروه گروه ساخته بود. گروهی از همان تودههاي در
بند را سخت به ناتوانی کشیده بود، یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ به گونهاي که پسران آنان را سر میبرید، وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ و دخترانشان را زنده
میگذاشت. و این سیاست شوم و نسل کشی ظالمانه بدان خاطر بود که پیشگویان و کاهنان به او گفته بودند که در میان بنی
اسرائیل پسري دیده به جهان خواهد گشود که نظام استبدادي او را واژگون و فرمانروایی مطلقهاش را به نابودي خواهد کشید. امّا
میگوید: فرعون در خواب دید که شعلههاي سوزان آتش از بیت المقدس زبانه کشید و آمد تا آسمان مصر را پوشاند و « سُدي »
آن گاه فرعون و فرعونیانِ خودکامه و بیدادپیشه را سوزانید و به خانههاي بنی اسرائیل نزدیک نشد و به آنها آسیب نرسانید.
هنگامی که از خواب بر خواست سراسیمه و ترسان دانشمندان را فراخواند و تعبیر خواب خویش را از آنان خواست. آنان گفتند: از
این سرزمین مردي بر خواهد خاست که نابودي نظام حاکم بر کشور ما به دست او خواهد بود، و آن گاه بود که فرعون سیاست
نسل کشی را در پیش گرفت. إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ. راستی که فرعون عنصري زورگو و تبهکار بود، چرا که نافرمانی خدا پیشه
( ساخته و خون مردم را بر زمین میریخت و حقوق و آزادي و امنیّت مردم را پایمال میساخت. (صفحه 253
271 . آیه
اشاره
وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْ عِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّۀً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین
نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و وارثین روي زمین قرار دهیم. ( 5 / فرقان) وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ
جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ حکومتشان را پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنها آن چه را بیم داشتند ازاین گروه،
نشان دهیم. ( 6 / فرقان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
چهقدر این دو آیه گویا و امیدبخش است، چرا که به صورت یک قانون کلی و در شکل فعل مضارع و مستمر بیان شده است تا
تصور نشود اختصاص به مستضعفان بنیاسرائیل و حکومت فرعونیان داشته، میگوید: ما میخواهیم چنین کنیم، … یعنی فرعون
صفحه 169 از 369
میخواست بنیاسرائیل را تار و مار کند و قدرت و شوکتشان را درهم بشکند، اما ما میخواستیم آنها قوي و پیروز شوند.او
میخواست حکومت تا ابد در دست مستکبران باشد، اما ما اراده کرده بودیم که حکومت را به مستضعفان بسپاریم و سرانجام چنین
به معنی بخشیدن مواهب و نعمتها است و این با منت زبانی که بازگو کردن نعمت به قصد تحقیر طرف است و « مِنَّت » شد. تعبیر به
مسلما کار مذمومی میباشد، فرق بسیار دارد. دو آیه فوق هرگز سخن از یک برنامه موضعی و خصوصی مربوط به بنیاسرائیل
ما اراده داریم که بر » : نمیگوید، بلکه بیانگر یک قانون کلی است براي همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعیتها، میگوید
این بشارتی است در زمینه پیروزي حق بر .« مستضعفان منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان حکومت روي زمین قرار دهیم
باطل و ایمان بر کفر. این بشارتی است براي همه انسانهاي آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور.
(صفحه 254 ) نمونهاي از تحقق این مشیات الهی، حکومت بنیاسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود. و نمونه کاملترش حکومت
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و یارانش بعد از ظهور اسلام بود، حکومت پابرهنهها و تهیدستان باایمان و مظلومان پاکدل که
پیوسته از سوي فراعنه زمان خود مورد تحقیر و استهزاء بودند و تحت فشار و ظلم و ستم قرار داشتند. سرانجام خدا به دست همین
گروه دروازه قصرهاي کسراها و قیصرها را گشود و آنها را از تخت قدرت به زیر آورد و بینی مستکبران را به خاك مالید. و نمونه
است. این آیات از جمله آیاتی « ارواحنا له الفداء » آن ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین به وسیله مهدي « گستردهتر »
است که به روشنی بشارت ظهور چنین حکومتی را میدهد، لذا در روایات اسلامی میخوانیم که؛ ائمه اهل بیت علیهمالسلام در
تفسیر این آیه اشاره به این ظهور بزرگ کردهاند.
چه کسانی هستند؟ « مستکبران » و « مستضعفان »
است، اما چون به باب استفعال برده شده، به معنی کسی است که او را به ضعف « ضَ عْف » از ماده « مُسْتَضْ عَف » میدانیم واژه
کسی نیست که ضعیف و ناتوان و فاقد قدرت و نیرو باشد، « مُسْتَضْ عَف » کشاندهاند و در بند و زنجیر کردهاند. به تعبیر دیگر
مُسْتَضْ عَف کسی است که نیروهاي بالفعل و بالقوّه دارد، اما از ناحیه ظالمان و جباران سخت در فشار قرار گرفته، ولی با اینحال در
برابر بند و زنجیر که بر دست و پاي او نهادهاند، ساکت و تسلیم نیست، پیوسته تلاش میکند تا زنجیرها را بشکند و آزاد شود،
دست جباران و ستمگران را کوتاه سازد و آیین حق و عدالت را برپا کند. خداوند به چنین گروهی وعده یاري و حکومت در زمین
داده است، نه افراد بیدست و پا و جبان و ترسو که حتی حاضر نیستند فریادي بکشند، تا چه رسد به این که پا در میدان مبارزه
بگذارند و قربانی دهند. بنیاسرائیل نیز آن روز توانستند وارث حکومت فرعونیان شوند که گرد رهبر خود موسی را گرفتند،
نیروهاي خود را بسیج کردند و همه صف واحدي را تشکیل دادند، بقایاي ایمانی که از جدشان (صفحه 255 ) ابراهیم به ارث برده
انواع و اقسامی دارد؛ « مستضعف » بودند، با دعوت موسی تکمیل و خرافات را از فکر خود زدودند و آماده قیام شدند. البته
و آن چه قرآن بیشتر روي آن تکیه کرده است، مستضعفین « سیاسی » و « اخلاقی » ،« اقتصادي » ،« فرهنگی » ،« فکري » مستضعف
میباشد. بدون شک جباران مستکبر براي تحکیم پایههاي سیاست جابرانه خود قبل از هرچیز سعی میکنند « اخلاقی » و « سیاسی »
قربانیان خود را به استضعاف فکري و فرهنگی بکشانند، سپس به استضعاف اقتصادي، تا قدرت و توانی براي آنها باقی نماند، تا فکر
قیام و گرفتن زمام حکومت را در دست و مغز خود نپرورانند. نه تنها فرعون بود که براي اسارت بنیاسرائیل مردان آنها را میکشت
و زنانشان را براي خدمتکاري زنده نگه میداشت که در طول تاریخ همه جباران چنین بودند و با هر وسیله نیروهاي فعال را از کار
میانداختند. آن جا که نمیتوانستند مردان را بکشند، مردانگی را میکشتند و با پخش وسایل فساد، مواد مخدر، توسعه فحشاء و
بیبند و باري جنسی، گسترش شراب و قمار و انواع سرگرمیهاي ناسالم، روح شهامت و سلحشوري و ایمان را در آنها خفه
میکردند، تا بتوانند با خیالی آسوده به حکومت خودکامه خویش ادامه دهند. اما پیامبران الهی مخصوصا پیامبر اسلام صلی الله علیه
صفحه 170 از 369
و آله سعی داشتند نیروهاي خفته جوانان را بیدار و آزاد سازند و حتی به زنان، درس مردانگی بیاموزند و آنها را در صف مردان،
در برابر مستکبران قرار دهند. شواهد این دو برنامه در تاریخ گذشته و امروز در همه کشورهاي اسلامی به خوبی نمایان است، لذا
( نیازي به ذکر آن نمیبینیم. (صفحه 256
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث در ترسیم اقتدار آن فرمانرواي حاکم بر جامعه و تاریخ میفرماید: وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ
فرعون و نظام استبدادي او بر آن بودند که بنیاسرائیل را بر اندازند و نابود سازند، امّا ما میخواستیم بر آن کسانی که در سرزمین
مصر به ناتوانی کشیده شده بودند نعمتی گران ارزانی داریم! وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّۀً و آنان را پیشوایان راه هدایت و عدالت و راهنمایان
میگوید: منظور این است که: ما میخواستیم به آنان فرمانروایی ارزانی داریم. به باور ما هر دو دیدگاه « قَتاده » . حقیقت قرار دهیم
یکی است، چرا که اگر خدا به فرد و یا گروهی اقتدار و فرمانروایی داد، در حقیقت آن فرد و آن گروه را پیشواي مردم نیز قرار داده
است، و آنانکه در هنگامه اقتدار و داشتن امکانات، بر بندگان خدا ستم میکنند و زورمداري و استبداد پیشه میسازند، نه حکومت
و قدرتشان از سوي خداست و نه خودشان پیشواي مردم هستند، بلکه فریبه کارانی بیش نیستند که خود را نیک جلوه میدهند. به
را بپذیریم، آیه مورد بحث نظیر این آیه است که در مورد خانواده ابراهیم میفرماید: فَقَدْ آتَیْنا آلَ « قَتاده » هر حال، اگر دیدگاه
إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَ ۀَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً.( 1) به یقین ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و فرمانروایی بزرگ و پر
. شکوهی به آنان ارزانی داشتیم. با این بیان نظامها و نظام دهندگان و فرمانروایان، دو گروهند: ***** 1. سوره نِساء، آیه 54
1 گروه نخست نظامهاي استبدادي و فردي، که اگر ژرف بنگریم، تنها اراده گزاف یک و یا چند عنصر خودکامه ( (صفحه 257
است که در این نوع نظامها بر همه مردم در فرمهاي گوناگون تحمیل میگردد. 2 دیگر حکومتها و فرمانروایان دادگر و
آزادمنش و شایسته کرداري که بر اساس حق و عدالت و رعایت حقوق و آزادي و گزینش و رضایت و خواست قلبی و مشارکت و
نظارت و امنیّت مردم، و طبق مقررات خداپسندانه و منصفانه به اداره جامعه میپردازند و گردانندگان آنها خود را به سان فردي از
آن مردم و فرمانبردار قانون میدانند. حکومتهاي عادلانه پیامبران از نوع دوم هستند و تنها چنین نظامها و چنین فرمانروایانی هستند
که باید اطاعت شوند، نه هر فرمانروا و حکومتی. بر این اساس میتوان گفت که امامان راستین و جانشینان پیامبر صلی الله علیه و
آله، فرمانروایان حقیقی هستند که در قلمرو امور دینی و دنیوي جامعه، پیشوا و پیشتازند و بر مردم است که از آنان پیروي نموده و
آنان را الگو و سرمشق و راهنماي خویش بدانند. وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ. و همان مردم ناتوان و ستمدیده را میراث بر همان خودکامگان
قرار دادیم و شهر و دیار و خانه و کاشانه و بوستانها و داراییهاي فرعون و فرعونیان را به آنان سپردیم. از امیرمؤمنان آوردهاند که
فرمود: أَما وَ الَّذي فَلَقَ الْحَبَّۀَ وَ بَرَأَ النَّسْمَۀَ لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیا عَلَیْنا بَعْدَ شِماسِها عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلی وَلَدِها، وَ تَلا عَقیبَ ذلِکَ: وَ نُریدُ اَنْ
نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ (… 1) به آن خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، دنیا پس از آنکه در برابر ما خاندان رسالت چموشی و
سرکشی کرد، سرانجام به سان شتر خشن و بداخلاقی که به فرزند خویش محبت ورزد، به سوي ما روي خواهد آورد، و در برابر ما
رام خواهد شد، و آن گاه به تلاوت آیه مورد بحث پرداخت که: وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا ***** 1. نَهْجُ الْبَلاغَه، قصار
209 . (صفحه 258 ) فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّۀً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.( 1) در روایت دیگري در این مورد از پنجمین امام نور آوردهاند
که روزي به فرزند گرانمایهاش حضرت صادق علیهالسلام نگاهی عمیق و پر راز افکند و فرمود: هذا وَ اللّهِ مِنَ الَّذینَ قالَ اللّهُ تَعالی:
وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْ عِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّۀً (… 2) به خداي سوگند این فرزندم از همان کسانی است که خدا
در مورد آنان فرموده است: و ما میخواهیم بر آن کسانی که در آن سرزمین به ناتوانی کشیده شدهاند نعمتی گران ارزانی داریم و
لابْرارَ مِنّا 􀁴 آنان را پیشوایان عدالت قرار دهیم … چهارمین امام نور در تفسیر آیه فرمود: وَ الَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً، اِنَّ ا
صفحه 171 از 369
اَهْلَ الْبَیْتِ وَ شیعَتَهُمْ بِمَنْزِلَۀِ مُوسی وَ شیعَتِهِ، وَ اِنَّ عَدُوَّنا وَ اَشْیاعَهُمْ بِمَنْزِلَۀِ فِرْعَوْنَ وَ اَشْیاعِهِ.( 3) به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله
را به حق براي نوید دهی و هشدار به مردم برانگیخت، پیشوایان و نیکان ما خاندان وحی و رسالت و شیعیان آنان، به سان موسی و
دادن :« تَمْکین » . پیروان اویند و دشمنان ما و پیروان آنان به سان فرعون و فرعونیان، آري، پیروزي و سرفرازي سرانجام از آن ماست
ابزار و امکانات لازم براي انجام کار. منظور آیه مبارکه نابودي اقتدار پوشالی و ظالمانه فرعون به دست موسی علیهالسلام است.
میگوید: فرعون حدود چهار صد سال زندگی کرد. او فردي کوتاه قامت و چاق بود و نخستین کسی است که موهاي « ضَ حّاك »
خود را رنگ کرد، و موسی علیهالسلام که او را به امواج نیل سپرد، و استبداد دیرپا و خشونتبار او را واژگون ساخت یکصد و
( 3. اِرشاد مفید، ج 2، ص 180 . (صفحه 259 . 2. اِرشاد مفید، ج 2، ص 180 . بیست سال زیست. ***** 1. آیه 5
272 . آیه
اشاره
وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِ عیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ ما به
مادر موسی الهام کردیم که او را شیرده و هنگامی که بر او ترسیدي، وي را در دریا(يِ نیل) بیفکن و نترس و غمگین مباش که ما او
را به تو باز میگردانیم و او را از رسولانش قرار میدهیم. ( 7 / قصص)
شرح آیه از تفسیر نمونه
این آیه کوتاه مشتمل بر دو امر و دو نهی و دو بشارت است که مجموعا خلاصهاي است از یک داستان بزرگ و پرماجرا که
از بنیاسرائیل ترتیب داده بود و حتی قابلههاي « نوزادان پسر » فشردهاش چنین است؛ دستگاه فرعون برنامه وسیعی براي کشتن
فرعونی مراقب زنان باردار بنیاسرائیل بودند. در این میان یکی از این قابلهها با مادر موسی، دوستی داشت (حمل موسی مخفیانه
صورت گرفت و چندان آثاري از حمل در مادر نمایان نبود) هنگامی که احساس کرد تولد نوزاد نزدیک شده، به سراغ دوستش
(همان قابله) فرستاد و گفت: ماجراي من چنین است، فرزندي در رَحِم دارم و امروز به محبت و دوستی تو نیازمندم. هنگامی که
موسی تولد یافت، از چشمان او نور مرموزي درخشید، چنان که بدن قابله به لرزه درآمد و برقی از محبت در اعماق قلب او فرو
نشست و تمام زوایاي دلش را روشن ساخت. زن قابله رو به مادر موسی کرد و گفت: من در نظر داشتم ماجراي تولد این نوزاد را
به دستگاه حکومت خبر دهم تا جلادان بیایند و این پسر را به قتل رسانند (و من جایزه خود را بگیرم) ولی چه کنم که عشق
شدیدي از این نوزاد در درون قلبم احساس میکنم، حتی راضی نیستم مویی از سر او کم شود، با دقت از او حفاظت کن، من فکر
میکنم دشمن نهایی ما سرانجام او باشد. قابله از خانه مادر موسی بیرون آمد، بعضی از جاسوسان حکومت او را دیدند و تصمیم
گرفتند وارد خانه شوند، خواهر موسی ماجرا را به مادر خبر داد و (صفحه 260 ) مادر دستپاچه شد، آن چنان که نمیدانست چه
کند؟ در میان این وحشت شدید که هوش از سرش برده بود، نوزاد را در پارچهاي پیچید و در تنور انداخت، مأمورین وارد شدند
در آنجا چیزي جز تنور آتش ندیدند، تحقیقات را از مادر موسی شروع کردند، گفتند: این زن قابله در اینجا چه میکرد؟ گفت: او
دوست من است، براي دیدار من آمده بود، مأمورین مأیوس شدند و بیرون رفتند. مادر موسی به هوش آمد و به خواهر موسی
گفت: نوزاد کجا است؟ او اظهار بیاطلاعی کرد، ناگهان صداي گریهاي از درون تنور برخاست، مادر به سوي تنور دوید، دید
خداوند آتش را براي او سرد و سلام کرده است (همان خدایی که آتش نمرودي را براي ابراهیم سرد و سالم ساخت) دست کرد و
نوزادش را سالم بیرون آورد. اما باز مادر در امان نبود، چرا که مأموران چپ و راست در حرکت و جستجو بودند و شنیدن صداي
صفحه 172 از 369
یک نوزاد کافی بود که خطر بزرگی واقع شود. در اینجا یک الهام الهی قلب مادر را روشن ساخت، الهامی که ظاهرا او را به کار
خطرناکی دعوت میکرد، ولی با اینحال از آن احساس آرامش نمود. این یک مأموریت الهی است که به هرحال باید انجام شود و
تصمیم گرفت به این الهام، لباس عمل بپوشاند و نوزاد خویش را به نیل بسپارد. به سراغ یک نجار مصري آمد (نجاري که او نیز از
قبطیان و فرعونیان بود) از او درخواست کرد صندوق کوچکی براي او بسازد. نجار گفت: با این اوصاف که میگویی، صندوق را
براي چه میخواهی؟ مادري که زبانش عادت به دروغ نداشت، نتوانست در اینجا سخنی جز این بگوید که؛ من از بنیاسرائیلم،
نوزاد پسري دارم و میخواهم نوزادم را در آن مخفی کنم. نجار قبطی تصمیم گرفت این خبر را به جلادان برساند، به سراغ آنها
آمد، اما چنان وحشتی بر قلب او مستولی شد که زبانش باز ایستاد، تنها با دست اشاره میکرد و میخواست با علایم، مطلب را
بازگو کند، مأمورین که گویا از حرکات او یک نحو سخریه و استهزاء برداشت کردند، او را زدند و بیرون کردند. هنگامی که
بیرون آمد، حال عادي خود را بازیافت، این ماجرا تکرار شد و (صفحه 261 ) در نتیجه فهمید در اینجا یک سرّ الهی نهفته است،
صندوق را ساخت و به مادر موسی تحویل داد. شاید صبحگاهانی بود که هنوز چشم مردم مصر در خواب بود. هوا کمی روشن
شده بود. مادر، نوزاد خود را همراه صندوق به کنار نیل آورد، پستان در دهان نوزاد گذاشت و آخرین شیر را به او داد، سپس او را
در صندوق مخصوص که همچون یک کشتی کوچک قادر بود بر روي آب حرکت کند، گذاشت و آن را روي موج نهاد. امواج
خروشان نیل، صندوق را به زودي از ساحل دور کرده، مادر در کنار ایستاده بود و این منظره را تماشا مینمود، در یک لحظه
احساس کرد قلبش از او جدا شده و روي امواج حرکت میکند، اگر لطف الهی قلب او را آرام نکرده بود، فریاد میکشید و همه
چیز فاش میشد. اینها همه از یک سو. اما ببینیم در کاخ فرعون چه خبر بود؟ در اخبار آمده؛ فرعون دختري داشت که تنها
فرزندش بود و از بیماري شدیدي رنج میبرد، فرعون دست به دامن اطباء زد، نتیجهاي نگرفت، به کاهنان متوسل شد، آنها گفتند:
اي فرعون! ما پیشبینی میکنیم که از درون این دریا انسانی به این کاخ گام مینهد که اگر از آب دهانش به بدن این بیمار بمالند،
بهبودي مییابد. فرعون و همسرش آسیه در انتظار چنین ماجرایی بودند که ناگهان روزي صندوقچهاي که بر امواج در حرکت بود،
نظر آنها را جلب کرد. دستور داد مأمورین فورا به سراغ صندوق بروند و آن را از آب بگیرند تا ببینند در آن چیست. صندوق
مرموز در برابر فرعون قرار گرفت، دیگران نتوانستند درِ آن را بگشایند، آري میبایست درِ صندوق نجات موسی، به دست فرعون
گشوده شود و گشوده شد. هنگامی که چشم همسر فرعون به چشم کودك افتاد، برقی از آن جهید و اعماق قلبش را روشن ساخت
و همگی مخصوصا همسر فرعون مهر او را به دل گرفتند و هنگامی که آب دهان این نوزاد مایه شفاي بیمار شد، این محبت فزونی
( گرفت. اکنون خلاصه این ماجرا را از زبان قرآن میشنویم. (صفحه 262
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
قدرت نمایی شگفتآور خدا
در دوّمین فراز از سرگذشت الهام بخش موسی، آفریدگار هستی روشنگري میکند که چگونه فرعون و فرعونیان را در پرتو قدرت
و حکمت خویش نابود و موسی را به پیروزي و سرفرازي راه نمود. نخست میفرماید: وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِ عیهِ و ما به
مادر ارجمند موسی الهام کردیم که کودك خویش را تا زمانی که برجانش نگران نیستی شیرده! در آیه شریفه در مورد این بانوي
با ایمان به وحی تعبیر میگردد، امّا این وحی با آن وحی و پیامی که به پیامبران میرسد یکسان نیست، بلکه این نوعی الهام و به دل
انداختن و به قلب افکندن چیزي است که مورد نظر است و باید انجام شود. به باور پارهاي این پیام را فرشته وحی بر مادر موسی
فرود آورد. امّا به باور برخی دیگر او خواب دید و دانشمندان بنی اسرائیل خوابش را تعبیر کردند. فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ امّا
صفحه 173 از 369
هنگامی که بر جان کودك نگران شدي و ترسیدي که جاسوسان و مأموران اطلاعاتی استبداد حاکم او را بکشند، وي را به دریاي
نیل بیفکن! وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ. و از دژخیمان فرعون مترس و از دوري او اندوه به دل راه
مده، چرا که ما به زودي او را در اوج سلامت و نشاط به تو باز میگردانیم، و او را یکی از پیامآوران خویش خواهیم ساخت. در
این آیه شریفه دو فرمان، و دو هشدار، و دو نوید جانبخش از آینده در مورد پیروزي و سرفرازي موسی است. (صفحه 263 ) در
مورد آیه شریفه و فصاحت و زیبایی واژه و قالب و محتواي آن آوردهاند که: ادیب و دانشوري از بانویی عرب سرودههایی زیبا و
بسیار رسا و آکنده از فصاحت و بلاغت شنید و او را تحسین کرد که چقدر فصیح و بلیغ است! او گفت: فصاحت و زیبایی قالب و
محتوا، ویژه قرآن شریف است نه دیگر سخنان، و آن گاه به تلاوت همین آیه شگفتانگیز پرداخت.
ولادت شگفتانگیز کودك نیل
در این مورد آورده است که: زمانی که مادر موسی باردار گردید، به خواست آفریدگار هستی و با الهام از سوي او، « وَهَب »
موضوع را پوشیده داشت و هیچ کس از آن آگاهی نیافت، چرا که تدبیر خدا بر این بود که به وسیله این کودك گرانقدر بر
بنیاسرائیل منّت گذارد و آنان را از اسارت و بیداد استبداد حاکم نجات بخشد. در همان سالِ طلوع خورشید وجود موسی، فرعون
پیش از آن رویداد بزرگ زنان و دختران جاسوس و کسانی را که در رشته بارداري زنان و مامایی تخصص داشتند، همه را فرا
خواند و به آنان سخت دستور داد که زنان بنیاسرائیل را بازرسی بدنی کنند تا باردار بودن کسی از آنان بر دستگاه اطلاعاتی حاکم
پوشیده نماند. درست در همان بحران مادر موسی به او باردار گردید، امّا به خواست خدا، نه آثاري در شکم او پدیدار گردید و نه
تغییري در رنگ چهره و نه سینههایش! از اینرو قابلهها چیزي نفهمیدند. شب ولادت موسی رسید و مادرش به همراه خواهرش
بود و دیگر کسی در آنجا نبود. موسی به آسانی دیده به جهان گشود و خدا به مادرش الهام کرد که فرزند دلبندش را شیر « مریم »
دهد، و درمورد او دل قوي دارد و نگران نشود! مادر موسی سه ماه کودکش را شیر داد، و در این مدت سبک نگاهداري او و رفتار
کودك به گونهاي بود که نه کسی به مادر شدن او پی برد و نه صداي گریهاي از کودك (صفحه 264 ) نیل به گوش کسی رسید.
و زمانی که بر جان او نگران شد، بیدرنگ به الهامی از سوي خدا صندوقی ساخت و کودك خویش را در درون آن قرار داد و
شبانه کنار نیل آمد و آن کودك را به امواج خروشان آبها سپرد.
شگفت از این تدبیر!
در مورد این رویداد شگفتآور آورده است که: هنگامی که ولادت موسی نزدیک شد، زن مامایی که بر او گماشته « ابن عبّاس »
شده بود، پیش آمد و به سان خواهري مهربان بر مادر موسی کمک کرد تا کودك به دنیا آمد؛ آن گاه در پیشانی آن نوزاد پر
معنویت فروغی دید که سراپایش به لرزه آمد و به گونهاي وصفناپذیر مهر و عشق آن نوزاد را در دل احساس کرد. رو به مادر
نمود و گفت: بانوي عزیز! من جاسوس دستگاه دوزخی فرعون هستم، مأموریت من کشتن این کودك است، امّا اینک احساس
میکنم که او محبوبترین پدیده زندگی من است و نمیدانم چه رازي است که خدا عشق او را در گستره قلب من افکنده است،
من کاري با او ندارم و تو او را از خطرات حفظ کن! پس از مأموریت آن زن، دیگر جاسوسان متوجّه ولادت موسی شدند و براي
پی بردن به رازي که در آن خانه بود، ناگاه به آنجا یورش بردند، امّا خواهر موسی، مریم لحظاتی پیش از رسیدن آنان جریان را به
مادر گزارش کرد و مادر نگران و وحشت زده کودك را به خواست خدا در پارچهاي قرارداد در تنور نهان کرد. جاسوسان به خانه
هجوم آوردند و همه جا را گشتند، امّا اثري از کودك نیافتند و تنور را نیز روشن و آکنده از آتش دیدند. مادر موسی را مورد
معاینه قرار دادند، امّا نه در سینههایش اثري از شیر بود و نه در رنگ چهرهاش نشانی از ولادت کودك در خانه او. سرافکنده و
صفحه 174 از 369
رسوا خانه را ترك کردند و مادرِ نگران بر سر تنور دوید امّا خداي را که آفریدگارش آتش سوزان را بر موسی سرد و سلامت
ساخته بود! (صفحه 265 ) راستی که شگفت از این تدبیر!
دو رویداد عجیب دیگر
مادر از آنجایی که روند کار دستگاه بیداد را میدید و قربانیان بیگناه و معصوم آن را که نوزادان بنیاسرائیل بودند نظاره میکرد
و میگریست، سخت بر جان موسی نگران گردید، از این رو به الهام از سوي خدا بر آن شد تا کشتی کوچکی براي او فراهم آورد
و او را به آب نیل بسپارد! نزد نجّ ار رفت، و خواسته خود را طرح کرد. نجّار از او پرسید که صندوقی با این مشخّصات براي چه
کاري میخواهد؟ و آن بانو که راستی و راستگویی را دوست میداشت، و از دروغ نفرت داشت حقیقت را با او در میان گذاشت.
نجّ ارِ خیرهسر، آن صندوق را ساخت و به آن بانو فروخت، امّا پس از دریافت پول آن بیدرنگ به سوي جاسوسان فرعون رفت تا
جریان را گزارش کند، ولی از شگفتیهاي روزگار این بود که پس از رفتن به سوي مأموران هرچه تلاش کرد جز بر حماقت و
کودنی خویش نیفزود و نتوانست چیزي به آنان بفهماند. او بازگشت و در مغازه و کارگاهش به کار خود پرداخت و دگرباره دید
زبانش گویا شد! بار دیگر به سوي مأموران فرعون رفت، امّا بازهم زبان، توان حرکت را از دست داد! تا سه بار این رویداد
شگفتآور تکرار گردید و او دریافت که این موضوع، یک رویداد عادي نیست، بلکه جریانی شگفتانگیز و معجزه آساست و
( دست توانایی در تدبیر آن است، از این رو از کار خویش پشیمان گردید و موضوع را گزارش نکرد! (صفحه 266
273 . آیه (موسی در آغوش فرعون)
اشاره
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُ  وا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما کانُوا خاطِئینَ (هنگامی که مادر از سوي کودك خود
سخت در وحشت فرو رفت، او را به فرمان خدا به دریا افکند)خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مایه
اندوهشان گردد، مسلما فرعون و هامان و لشکریان آن دو خطاکار بودند. ( 8 / قصص)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اصل به معنی بیتلاش و کوشش به چیزي رسیدن میباشد و این که به اشیاء گمشدهاي که انسان پیدا « اِلْتِقاط » از ماده « اِلْتَقَطَ »
میگویند، نیز به همین جهت است. بدیهی است فرعونیان قنداقه این نوزاد را از امواج به این منظور نگرفتند که « لُقَطَ ۀ » ، میکند
دشمن سرسختشان را در آغوش خود پرورش دهند، بلکه آنها به گفته همسر فرعون میخواستند نور چشمی براي خود برگزینند. اما
و لطافت این تعبیر در « لام علت » است نه « لام عاقبت » در اینجا « لام » ، سرانجام و عاقبت کار چنین شد و به اصطلاح علماي ادب
همین است که خدا میخواهد قدرت خود را نشان دهد که چگونه این گروه را که تمام نیروهاي خود را براي کشتن پسران
بنیاسرائیل بسیج کرده بودند، وادار میکند که همان کسی را که اینهمه مقدمات براي نابودي او است، چون جان شیرین در بر
نشان میدهد که نه یک نفر، بلکه گروهی از فرعونیان براي گرفتن صندوق از « آلُ فِرْعَوْنَ » بگیرند و پرورش دهند. ضمنا تعبیر به
إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ » : آب، شرکت کردند و این شاهد بر آن است که چنین انتظاري را داشتند. و در پایان آیه اضافه میکند
چه خطایی از این روشنتر که آنها هزاران طفل را سر بریدند تا کلیم اللّه را نابود کنند، ولی خداوند او را .« جُنُودَهُما کانُوا خاطِئینَ
( به دست خودشان سپرد و گفت: بگیرید و این دشمنتان را پرورش دهید و بزرگ کنید. (صفحه 267
صفحه 175 از 369
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث در ترسیم فراز دیگري از این داستان میفرماید: فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ سر انجام آن کودك آسمانی به دریا افکنده
شد، و خاندان فرعون او را بر امواج آبها یافتند و با گرفتن کشتی کوچک وي، آن را به کاخ فرعون بردند، و پس از گشوده شدن
صندوق، کودکی تماشایی در آن دیدند! لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُ  وا وَ حَزَناً تا براي آنان دشمنی سرسخت و مایه اندوهی سنگین باشد. و
همانگونه که خدا خواسته بود آن کودك باعث نگرانی و اندوه آنان گردید و سرانجام به دشمنی با استبداد و خودکامگی و
اصلاح جامعه از سرکوب و بیداد و بتسازي و زورمداري برخاست. إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما کانُوا خاطِئینَ. چرا که فرعون و
( هامان و سپاهیانشان مردمی گناهکار و خطاکار بودند. (صفحه 268
274 . آیه
اشاره
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِ ذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ همسر فرعون (هنگامی که دید
آنها قصد کشتن کودك را دارند) گفت: او را نکشید، نورچشم من و شما است، شاید براي ما مفید باشد یا او را پسر خود برگزینیم
و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند). ( 9 / قصص)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
به نظر میرسد که فرعون از چهره نوزاد و نشانههاي دیگر از جمله گذاردن او در صندوق و رها کردنش در امواج نیل، دریافته بود
که این نوزاد از بنیاسرائیل است، ناگهان کابوس قیام یک مرد بنیاسرائیلی و زوال ملک او به دست آن مرد بر روح او سایه افکند
و خواهان اجراي قانون جنایتبارش درباره نوزادان بنیاسرائیل در این مورد شد. اطرافیان متملق و چاپلوس نیز فرعون را در این طرز
همسر فرعون که نوزاد پسري نداشت و « آسیه » فکر تشویق کردند و گفتند: دلیل ندارد که قانون درباره این کودك اجرا نشود. اما
قلب پاکش که از قماش درباریان فرعون نبود، کانون مهر این نوزاد شده بود، در مقابل همه آنها ایستاد و از آنجا که در این گونه
کشمکشهاي خانوادگی، غالبا پیروزي با زنان است، او در کار خود پیروز شد. و اگر داستان شفاي دختر فرعون نیز به آن افزوده
وَ هُمْ » : شود، دلیل پیروزي آسیه در این درگیري روشنتر خواهد شد. ولی قرآن با یک جمله کوتاه و پرمعنی در پایان آیه میگوید
آنها نمیدانستند که فرمان نافذ الهی و مشیت شکستناپذیر خداوند بر این قرار گرفته است که این نوزاد را در .« لا یَشْعُرُونَ
( مهمترین کانون خطر پرورش دهد و هیچکس را یاراي مخالفت با این اراده و مشیت نیست. (صفحه 269
برنامه عجیب الهی
قدرتنمایی این نیست که اگر خدا بخواهد قوم نیرومند و جباري را نابود کند، لشکریان آسمان و زمین را براي نابودي آنها بسیج
نماید. قدرتنمایی این است که خود آن جباران مستکبر را مأمور نابودي خودشان سازد و آن چنان در قلب و افکار آنها اثر
بگذارد که مشتاقانه هیزمی را جمع کنند که باید با آتشش بسوزند، زندانی را بسازند که باید در آن بمیرند، چوبه داري را برپا کنند
که باید بر آن اعدام شوند. و در مورد فرعونیان زورمند گردنکش نیز چنان شد و پرورش و نجات موسی در تمام مراحل به دست
صفحه 176 از 369
خود آنها صورت گرفت؛ قابله موسی از قبطیان بود. سازنده صندوق نجات موسی، یک نجار قبطی بود. گیرندگان صندوق نجات
بودند. باز کننده درِ صندوق، شخص فرعون یا همسرش آسیه بود. و سرانجام کانون امن و آرامش و « آل فرعون » ، از امواج نیل
پرورش موساي قهرمان و فرعونشکن، همان کاخ فرعون بود. و این است قدرتنمایی پروردگار.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
شاهکاري دیگر
سرانجام آن صندوق به نیل سپرده شد و رود نیل که از سوي آفریدگارش فرمان داشت، آن کشتی کوچک را به کاخ فرعون راه
نمود و آنجا آن را از آب بر گرفتند. به دستور فرعون در صندوق را گشودند و با شگفتی بسیار با کودکی به سان پاره ماه روبرو
شدند و همسر فرعون با دیدن آن کودك، به گونهاي، خدا مهر و محبت آن نوزاد را در گستره دلش افکند که به سان مادري
پرمهر و پرشور به او دل بست. مفسّران و مورّخان آوردهاند که: بانوي کاخ ریشه و تبارش به بنی اسرائیل میرسید و زنی زیبا چهره
و درستاندیش و از تبار پیامبران بود. او در زندگی به مردم با ایمان مهر میورزید و به محرومان انفاق میکرد و از نظر اندیشه و
عقیده و عملکرد با فرعون ناهماهنگ بود. (صفحه 270 ) درست به همین دلیل است که وقتی چشم فرعون به آن کودك افتاد،
خشمگین گردید و فریاد بر آورد که چگونه این کودك از چشم دستگاه جاسوسی و اطلاعاتی ما به دور مانده و نجات یافته است؟
گفت: فرعون! تو فرمان دادهاي که کودکان و نوزادانی که امسال « آسیه » و آن گاه بیدرنگ فرمان اعدام او را صادر کرد، امّا
ولادت یافتهاند بکشند، مگر نمیبینی که این کودك فراتر از یک سال دارد؟ نه، نباید او کشته شود! او را واگذار تا مایه روشنی
چشم ما باشد! در این مورد سوّمین آیه مورد بحث میفرماید: وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ و زن فرعون
گفت: هان اي فرعون! این کودك محبوب را واگذار که به باور من او نور چشمی براي من و براي تو خواهد بود! عَسی أَنْ یَنْفَعَنا
امید که براي ما سود بخش افتد. أَوْ نَتَّخِ ذَهُ وَلَداً یا او را به فرزندي خویش بر گیریم. بدان دلیل بانوي کاخ چنین گفت که فرعون
فرزند نداشت و آن زن هوشمند و خیرخواه بر آن شد تا از آن راه ظریف و دقیق طمع آن دیکتاتور خونخوار را برانگیزد و موسی را
میگوید: دستگاه اطلاعاتی و دژخیمان آن پس از آگاهی از موضوع، براي کشتن آن کودك آمدند، امّا « ابن عبّاس » ! نجات دهد
بانوي کاخ آنان را راند و از کشتن آن کودك بازداشت و از فرعون خواست تا اجازه دهد آن کودك محبوب را رها کنند و بروند
و بگذارند تا او مایه روشنی چشم او و فرعون گردد. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: وَ الَّذي یُحْلَفُ بِهِ لَوْ اَقَرَّ فِرْعَوْنُ بِاَنْ
1. تفسیر فُرات کوفی، ***** ( یَکُونَ لَهُ قُرَّةُ عَیْنٍ کَما اَقَرَّتِ امْرَأَتُهُ لَهَداهُ اللّهُ بِهِ کَما هَداها وَ لکِنَّهُ اَبی لِلشَّقاءِ الَّذي کَتَبَهُ اللّهُ عَلَیْهِ.( 1
را مایه روشنی « موسی » ، 421 . (صفحه 271 ) سوگند به آن قدرتی که به او سوگند یاد میشود، اگر فرعون نیز همانند آن بانو ،314
چشم خود میشناخت، خدا به برکت او، وي را هدایت میکرد و به سان همسرش به راه حق گام مینهاد، امّا او به خاطر بداندیشی
و شقاوتی که داشت از پذیرش آن موضوع سرباز زد و تنها براي خشنودي خاطر زن خود از کشتن موسی گذشت. وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ.
و فرعون و فرعونیان نمیدانستند که سرانجام به دست همین کودك به کیفر خشونت و بیداد خود خواهند رسید! به باور پارهاي
منظور این است که: آنان نمیدانستند که از پی آن کسی که هستند و براي کشتن او هزاران کودك بیگناه را به خاك و خون
( کشیدهاند، همین کودك است! (صفحه 272
275 . آیه (ضرورت کنترل احساسات خانوادگی در مصالح اجتماعی)
اشاره
صفحه 177 از 369
وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً إِنْ کادَتْ لَتُبْدي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ قلب مادر موسی بیتاب و درهم ریخته
گشت و اگر قلب اورا به وسیله ایمان و امید محکم نکرده بودیم، نزدیک بود مطلب را افشا کند. ( 10 / قصص)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اصل به معنی بستن « رَبْط » از ماده « رَبَطْنا » . به معنی بیتاب و صاحب اضطراب و درهم ریختگی و بیچارگی است « فارِغ » واژه
میگویند و سپس به « رِباط » حیوان یا مانند آن به جایی است تا مطمئنا در جاي خود محفوظ بماند و لذا محل این گونه حیوانات را
در اینجا، تقویت دل این مادر « رَبْط قَلْب » معنی وسیعتري که همان حفظ و تقویت و استحکام بخشیدن است، آمده و منظور از
است تا ایمان به وحی الهی آورد و این حادثه بزرگ را تحمل کند. مادر موسی فرزندش را به ترتیبی که قبلًا گفتیم، به امواج نیل
سپرد، اما بعد از این ماجرا طوفانی شدید در قلب او وزیدن گرفت، جاي خالی نوزاد که تمام قلبش را پر کرده بود، کاملًا محسوس
بود. نزدیک بود فریاد کشد و اسرار درون دل خود را برون افکند. نزدیک بود نعره زند و از جدایی فرزند ناله سر دهد. این کاملًا
طبیعی است مادري که نوزاد خود را با این صورت از خود جدا کند، همه چیز را جز نوزادش فراموش نماید و آن چنان هوش از
سرش برود که بدون در نظر گرفتن خطراتی که خود و فرزندش را تهدید میکند، فریاد کشد و اسرار درون دل را فاش سازد. اما
خداوندي که این مأموریت سنگین را به این مادر مهربان داده، قلب او را آن چنان استحکام میبخشد که به وعده الهی ایمان داشته
( باشد و بداند کودکش در دست خدا است، سرانجام به او بازمیگردد و پیامبر میشود. (صفحه 273
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث میافزاید: وَ أَصْ بَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً و دل مادر موسی پس از الهام ما، جز از یاد و حال موسی، از همه چیز
آسوده بود. به باور پارهاي منظور این است که: و دل مادر موسی از نگرانی و اندوه آسوده بود، چرا که اطمینان داشت که وعده
پروردگارش حق است و فرزندش نجات خواهد یافت. امّا به باور پارهاي دیگر از شدّت نگرانی و هراس وعده خدا را از یاد برده
بود! إِنْ کادَتْ لَتُبْدي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها اگر ما قلب او را به نیروي یقین و شکیبایی، استواري و آرامش نبخشیده بودیم،
نزدیک بود که از فشار اندوه و نگرانی در مورد سرنوشت فرزندش ناله و فریاد سر دهد. به باور پارهاي منظور این است که: او از
تماشاي منظره صندوق بر امواج خروشان آب نزدیک بود فریاد و ناله سر دهد، امّا ما دل طوفان زدهاش را آرامش و شکیبایی
بخشیدیم. امّا به باور پارهاي دیگر منظور این است که: اگر ما قلب مادر موسی را شکیبایی و استواري نبخشیده بودیم چیزي نمانده
بود که وقتی از سوي فرعونیان براي شیردادن کودك احضار شد، از شدت شادمانی فریاد بر آورد که: من مادر او هستم! و برخی
نیز بر آنند که: نزدیک بود الهام خدا و پیام او به خودش را آشکار سازد. لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ. این تدبیر ما، در مورد مادر موسی
بدان دلیل بود که میخواستیم او از ایمان آوردگان راستین باشد و با تصدیق وعده و نوید ما، به وحی و پیام ما اعتماد کند. (صفحه
(274
276 . آیه
اشاره
وَ قالَتْ لاُِخْتِهِ قُ ّ ص یهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ مادر به خواهر او گفت: وضع حال او را پیگیري کن، او نیز از دور ماجرا
را مشاهده کرد، در حالی که آنها بیخبر بودند. ( 11 / قصص)
صفحه 178 از 369
شرح آیه از تفسیر نمونه
میگویند، به خاطر این است که از اخبار و « قِصَّۀ » ، به معنی جستجو از آثار چیزي است و این که به داستان « قَصّ» از ماده « قُ ّ ص یهِ »
حوادث گوناگون درآن پیگیري میشود. بعد از بازگشت مادر موسی به خانه خویش، خواهر از فاصله دور در کنار نیل، ماجرا را
زیر نظر داشت و با چشم خود دید که چگونه فرعونیان او را از آب گرفتند و از خطر بزرگی که نوزاد را تهدید میکرد، رهایی
یافت.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
او را از راه دور از حال آن کودك :« بَصُ رَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ » . به پیجویی نمودن، و دنبال کردن کار یا کسی گفته میشود :« قَصّ»
پرشکوه آگاه ساختیم. و ما او را به مادرش بازگرداندیم. در آیه مورد بحث میفرماید: وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ مادر موسی به دختر خود
که خواهر او بود، گفت: از پی آن صندوق و سرنشین آن کشتی کوچک برو و از حال و سرنوشت او جستجو کن و ببین کارش به
کجا میانجامد. فَبَصُ رَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ و آن خواهر هوشمند از پی موسی رفت و دید که فرعونیان صندوق را از امواج نیل بر گرفته و
موسی را از درون آن بیرون آورده و شگفت زده در مورد او گفتگو میکنند، و این دختر هوشمند و زیرك از دور آنان را زیر نظر
گرفت و به تماشاي آنان پرداخت. وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. امّا فرعونیان راز خانواده موسی را در نمییافتند و نمیدانستند که آن دخترك،
خواهر این کودك است. به باور پارهاي منظور این است که: و آنان نمیدانستند که آن دخترك هوشمند در پی آگاهی از
سرنوشت همان کودك اسرارآمیز است. این جمله در آیه دهم نیز آمده است و به نظر میرسد این تکرار پر معنا نشانگر این نکته
است که اگر فرعون همانگونه که به دروغ ادعا میکرد، خدایگان مردم بود، باید از این رازها آگاه و این امور را میدانست و در
( مییافت که چه میکند؟! (صفحه 275
277 . آیه
اشاره
وَ حَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِ حُونَ ما همه زنان شیرده را از قبل بر او
تحریم کردیم (تا تنها به آغوش مادر برگردد)، خواهرش (که بیتابی مأموران براي پیدا کردن دایه را مشاهده کرد) گفت: آیا شما
را به خانوادهاي راهنمایی کنم که میتوانند این نوزاد را کفالت کنند و خیرخواه او هستند؟ ( 12 / قصص)
شرح آیه از تفسیر نمونه
به معنی زن شیرده است. طبیعی است نوزاد شیرخوار چند ساعت که میگذرد، گرسنه میشود، گریه و « مُرْضِع » جمع « مَراضع »
بیتابی میکند، باید دایهاي براي او جستجو کرد، خصوصا این که ملکه مصر سخت به آن دل بسته و او را چون جان شیرینش
دوست میدارد. مأموران حرکت کرده و در به در دنبال دایه میگردند، اما عجیب این که پستان هیچ دایهاي را نمیگیرد. شاید از
دیدن قیافه آنها وحشت میکند و یا طعم شیرشان که با ذائقه او آشنا نیست، تلخ و نامطلوب جلوه میکند، گویی میخواهد خود را
از دامان دایهها پرتاب کند، این همان تحریم تکوینی الهی بود که همه دایهها را بر او حرام کرده بود. کودك لحظه به لحظه
گرسنهتر و بیتابتر میشود، پیدرپی گریه میکند و سر و صداي او در درون قصر فرعون میپیچد و قلب ملکه را به لرزه
درمیآورد. مأمورین بر تلاش خود میافزایند، ناگهان در فاصله نه چندان دوري به دختري برمیخورند که میگوید: من زنی از
صفحه 179 از 369
بنیاسرائیل را میشناسم که پستانی پرشیر و قلبی پر محبت دارد، او نوزادش را از دست داده و حاضر است شیر دادن نوزاد کاخ را
بر عهده گیرد. مأمورین خوشحال شدند و مادر موسی را به قصر فرعون بردند، نوزاد هنگامی که بوي مادر را شنید، سخت پستانش
را در دهان فشرد و از شیره جان مادر، جان تازهاي پیدا کرد، برق خوشحالی از چشمها جهید، مخصوصا مأموران خسته و کوفته که
به مقصد خود رسیده بودند، از همه خوشحالتر بودند، همسر فرعون نیز نمیتوانست خوشحالی خود را از این امر کتمان کند. در
بعضی از روایات آمده است که وقتی موسی پستان این مادر را قبول کرد، هامان (صفحه 276 ) وزیر فرعون گفت: من فکر میکنم
تو مادر واقعی او هستی، چرا در میان اینهمه زن، تنها پستان تو را پذیرفت؟ گفت: اي پادشاه، به خاطر این است که من زنی خوشبو
هستم و شیرم بسیار شیرین است، تاکنون هیچ کودکی به من سپرده نشده، مگر این که پستان مرا پذیرفته است، حاضران این سخن
سه روز بیشتر » : او را تصدیق کردند و هر کدام هدیه و تحفه گرانقیمتی به او دادند.( 1) در حدیثی از امام باقر میخوانیم که فرمود
.« طول نکشید که خداوند نوزاد را به مادرش بازگرداند
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
به مفهوم دایه و زن شیرده میباشد و جمع آن نیز به مفهوم زنان شیرده و پرستار کودك آمده « مُرْضِ عَه » این واژه جمع :« مَراضِع »
کاري که از روي راستی و اخلاص و خیرخواهی انجام شود. در آیه مورد بحث میفرماید: وَ حَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ :« نُصْ ح » . است
قَبْلُ و هر بانوي شیردهی را آوردند، آن کودك شگفتانگیز پستان به دهان نگرفت و شیر نخورد؛ چرا که خدا از پیش او را از
خوردن شیر این زنان بازداشته و دشمنی آنان را بر دل او افکنده بود. یادآوري میگردد که تحریم در آیه شریفه به مفهوم هشدار و
نهی از انجام نیست، بلکه به مفهوم بازداشتن عملی است. فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ خواهر موسی به آرامی
خودش را به آنان نزدیک ساخت و گفت: آیا میخواهید شما را به خانوادهاي راه نمایم که پرستاري و تربیت این کودك را براي
جلد 24 ، صفحه 231 . (صفحه 277 ) این آیه نشانگر آن است که در این مرحله ،« تفسیر فخر رازي » . شما بر عهده گیرد؟ ***** 1
دیگر آفریدگار هستی بذر محبت موسی را در گستره دل فرعون افکنده بود و او به خاطر این مهر و محبت بود که زنان شیرده را
براي پرستاري و تغذیه او گردآوري میکرد و در تلاش بود که آن کودك محبوب گرسنه نماند و او نیز به تدبیر گرداننده هستی
پستان هیچ زنی را نمیگرفت. آري، در آن شرایط بود که خواهر هوشمند موسی با دیدن بیتابی و دلسوزي و مهر عجیب خاندان
فرعون به آن کودك، جرئت یافت تا به آنان نزدیک شود و با ظرافت به آنان بگوید: آیا میخواهند خانوادهاي با تدبیر و دلسوز را
نشان دهد تا آن کودك را براي آنان نگهداري و پرستاري کند؟! وَ هُمْ لَهُ ناصِ حُونَ. در مورد این جمله دو نظر آمده است: 1 به
باور برخی منظور این است که: و فرعون و خاندانش خیرخواه موسی شده بودند و براي نجات او و فراهم آمدن غذا و آرامش او
سخت خیرخواهی و کوشش میکردند. 2 امّا به باور پارهاي دیگر منظور این است و آن خانوادهاي که پرستاري کودك را به عهده
میگیرند، خیرخواه او باشند، که در این صورت ادامه گفتار آن دختر هوشمند است. پارهاي آوردهاند که: وقتی خواهر موسی چنین
پیشنهادي را مطرح ساخت، هامان گفت: این دختر، این کودك و خاندانش را میشناسد، بنابراین باید این راز را براي ما باز گوید،
امّا او گفت: منظور من این است که خانوادهاي که میتواند این کودك را براي دستگاه فرعون پرستاري کند، از دوستداران و
( هواخواهان فرعون است. (صفحه 278
278 . آیه (بازگشت موسی به آغوش مادر)
اشاره
صفحه 180 از 369
فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ ما او را به مادرش باز گرداندیم تا
چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند وعدهالهی حق است، ولی اکثر آنها نمیدانند. ( 13 / قصص)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه؛ آیا فرعونیان موسی را به مادر سپردند که او را شیر دهد و در خلال این کار، همه روز یا
گاه به گاه کودك را به دربار فرعون بیاورد تا ملکه مصر دیداري از او تازه کند و یا کودك را در دربار نگه داشتند و مادر موسی
در فواصل معین میآمد و به او شیر میداد؟ دلیل روشنی بر هیچیک از این دو احتمال وجود ندارد اما احتمال اول، منطقیتر به نظر
میآید. و نیز بعد از پایان دوران شیرخوارگی، آیا موسی به کاخ فرعون منتقل شد یا رابطه خود را با مادر و خانواده نگاه میداشت
و میان این دو در رفت و آمد بود؟ بعضی گفتهاند: بعد از دوران شیرخوارگی، او را به فرعون و همسرش آسیه سپرد و موسی در
دامن آن دو و با دست آن دو پرورش یافت و در اینجا داستانهاي دیگري از کارهاي کودکانه اما پرمعنی موسی نسبت به فرعون
أَ لَمْ » : نقل کردهاند که ذکر همه آنها به درازا میکشد، اما این جمله که فرعون بعد از مبعوث شدن موسی به نبوت به او گفت
نُرَبِّکَ فینا وَلیداً وَ لَبِثْتَ فینا مِنْ عُمُرِكَ سِنینَ: آیا تو را در کودکی در دامان پرمهر خود پرورش ندادیم و سالهایی از عمرت را در
18 / شعراء) نشان میدهد که موسی مدتی در کاخ فرعون زندگی کرده و سالهایی در آنجا درنگ نموده است. ) ؟« میان ما نبودي
چنین استفاده میشود که موسی با نهایت احترام تا دوران بلوغ در کاخ فرعون ماند، ولی سخنان توحیدي « تفسیر علی بن ابراهیم » از
او، فرعون را سخت ناراحت میکرد، تا آنجا که تصمیم قتل او را گرفت، موسی کاخ را رها کرد و وارد شهر شد که با نزاع دو نفر
( که (صفحه 279 ) یکی از قبطیان و دیگري از سبطیان بود، روبرو گشت.( 1
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث میافزاید: فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ سرانجام موسی را به مادرش باز گرداندیم تا چشمش به دیدن
او روشن شود و از دوري او اندوه زده و نگران نگردد. پس از پاسخ مساعد دادن خاندان فرعون به پیشنهاد خواهر موسی، او نزد
مادر شتافت و او را به دربار برد. آن کودك اسرارآمیز، بوي آشنا به مشامش رسید و به لطف خدا دریافت که مادرش آمده است،
از اینرو پستان او را گرفت و به نوشیدن شیرش پرداخت و سر و صداي او به آرامش تبدیل گردید! فرعون شگفت زده گردید و
رو به مادر موسی کرد و گفت: این چه رازي است که این کودك تنها شیر تو را میخورد و سینه دیگري را بر دهان نمیگیرد؟ آن
بانوي خردمند گفت: شاید بدان دلیل باشد که من داراي شیري پاك و گوارا و بدنی خوشبو هستم و هر کودکی را بیاورند، شیر مرا
میخورد. فرعون شادمان گردید و کودك به او سپرده شد! وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ و این تدبیر بخاطر آن بود تا مادر موسی بداند
که وعده خدا حق است. منظور از وعده پروردگار همان چیزي است که در آیه هفتم همین سوره آمده است. وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا
- یَعْلَمُونَ. امّا بیشتر آنان نمیدانستند که خدا به وعده و نوید خویش جامه عمل پوشانده و آن را تحقّق بخشیده است. ***** 1
( جلد 4، صفحه 117 . (صفحه 280 ،« نورالثقلین »
279 . آیه
اشاره
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوي آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَ ذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنینَ هنگامی که نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او
صفحه 181 از 369
دادیم و این گونه نیکوکاران را جزا میدهیم.( 14 / قصص)
شرح آیه از تفسیر نمونه
به معنی کمال خلقت و اعتدال آن است. در این که میان این « اِسْتِواء » از ماده « اِسْتَوي » به معنی نیرومند شدن و « شِدَّت » از ماده « اَشُدّ »
آن است که انسان از نظر قواي جسمانی به « بُلوغ اَشُدّ » دو چه تفاوتی است، مفسران گفتگوهاي مختلفی دارند؛ بعضی گفتهاند
همان اعتدال و استقرار در امر حیات و زندگی است که غالبا بعد از « اِسْتِواء » سرحد کمال برسد که غالبا در سن 18 سالگی است و
را به معنی کمال عقلی و فکري « استواء » را به معنی کمال جسمی و « بلوغ اَشُد » کمال نیروي جسمانی حاصل میشود. بعضی دیگر
زمانی « استواء » 18 سالگی است و « اَشُد »» : نقل شده، میخوانیم « معانی الاخبار » دانستهاند. در حدیثی از امام صادق که در کتاب
در میان این تعبیرات تفاوت زیادي نیست و از مجموعه آن باتوجه به معنی لغوي این دو واژه، تکامل .« است که محاسن بیرون آید
اشاره به عقل و فهم « حُکْم » ممکن است این باشد که « عِلْم » و « حُکْم » نیروهاي جسمی و فکري و روحی استفاده میشود. فرق میان
« کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنینَ » به معنی آگاهی و دانشی است که جهل با آن همراه نباشد. تعبیر « عِلْم » و قدرت بر داوري صحیح است و
به خوبی نشان میدهد که موسی به خاطر تقواي الهی و اعمال نیک و پاکش، این شایستگی را پیدا کرده بود که خداوند پاداش
علم و حکمت به او بدهد و روشن است که منظور از این علم و حکمت، وحی و نبوت نیست، زیرا موسی آن روز با زمان وحی و
نبوت فاصله زیادي داشت. بلکه منظور همان آگاهی و روشنبینی و قدرت بر قضاوت صحیح و مانند آن است که خدا به عنوان
پاکدامنی و درستی و نیکوکاري به موسی داد و از این تعبیر اجمالًا برمیآید که موسی در همان کاخ فرعون (صفحه 281 ) که بود،
رنگ آن محیط را هرگز به خود نگرفت و تا آنجا که در توان داشت، به کمک حق و عدالت میشتافت، هر چند جزئیات آن امروز
بر ما روشن نیست.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در ترسیم فراز دیگري از این داستان انسانساز میفرماید: وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوي آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً و هنگامی که موسی رشد
کرد و به اوج نیرومندي و کمال رسید، به او دانش و فرزانگی گستردهاي ارزانی داشتیم. به باور پارهاي منظور این است که: و
هنگامی که او به چهل سالگی رسید، به او فرزانگی و دانشی ژرف ارزانی داشتیم. با این بیان آن حضرت پیش از انگیزش به
رسالت و پیامبري داراي دانش و حکمت بسیار بود. امّا به باور پارهاي دیگر منظور از دانش و حکمت، همان مقام والاي رسالت و
پیامبري است که به او ارزانی گردید. وَ کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنینَ. و ما نیکو کرداران روزگار را این گونه پاداش میدهیم. (صفحه
(282
280